♥حضور تو آرامش من♥

وقتی احساس در کلام نمی گنجد،تـــــــ♥ــو به همین د و ستت دارم های کوتاه من بسنده کن

♥حضور تو آرامش من♥

وقتی احساس در کلام نمی گنجد،تـــــــ♥ــو به همین د و ستت دارم های کوتاه من بسنده کن

♥حضور تو آرامش من♥

تا "من" هستی و تنها به فکر خویش بی قراری و دل پریش. "او" که برایت همسری از جنس خودت آفرید، وجود طوفان زده ات در ساحل "ما" شدن آرمید. لیک این آرامش پایان راه نیست....«ما»نقطه پرواز تو برای رسیدن به «او»است.مقصد،تنها یک خانه است ،خانه ی دوست .

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پاییز» ثبت شده است

چقدر غم انگیزی پاییز...

چه بی رحمانه اُبهت تنومندترین درخت شهر را زیر سوال میبری برگ هایش را زرد میکنی و به دست باد میسپاری...

او نیز مانند تو بی رحم است...

چه لطیف و آرام جوانه های شهرم را در هیاهوی توپ و بارش بی پایان تیر خشم آلود کینه از آغوش مهربان مادر های چشم به راه میگیرد...

آری پاییز جان او هم بی رحم است..

همان گونه که تو هستی...

همان گونه که تو آرام و بی صدا امیدم را به دست باد میدهی او نیز امید چشمهای منتظر مادران را ناامید میکند...

پاییز نامهربان همیشگی ام،بیا و این بار مهربان باش

بیا و امسال دست بردار از این همه اندوه ...

بیاو با من مهربانی کن ...چگونه اش را می گویم...

خبرهای خوشی ناامید و خسته در راه مانده اند....باد ،باد را به سراغشان بفرست...




+ غم انگیز تر از پپاییز خبر شهادت جوون هایی که برای دفاع از حرم میرن سوریه...

+ هنوز وقتی حاجی پیامک تشییع مدافعیت حرم براش میاد و بلند میخونهآرزو میکنم کر بشم و نشنوم...

+ دوباره چشم های منتظر مادری به در سفید شد...دوباره همسری در غربت نمی داند چشم به راه به دنیا آمدن فرزندش باشد یا چشم بدوزد به در که مگر شویش بیاید...(چند وقت پیش که با حاجی رفته بودیم تشییع شهدا ،خانم یکی از شهدا که افغان بودند با بچه تو شکمش تنها و غریب اومده بود تشییع پیکر شوهرش ...بهت زده فقط نگاهش میکردم)

+ خدایا غم پاییز هم نعمتی است...شکر

  • ܓ✿ بانوی بهار