♥حضور تو آرامش من♥

وقتی احساس در کلام نمی گنجد،تـــــــ♥ــو به همین د و ستت دارم های کوتاه من بسنده کن

♥حضور تو آرامش من♥

وقتی احساس در کلام نمی گنجد،تـــــــ♥ــو به همین د و ستت دارم های کوتاه من بسنده کن

♥حضور تو آرامش من♥

تا "من" هستی و تنها به فکر خویش بی قراری و دل پریش. "او" که برایت همسری از جنس خودت آفرید، وجود طوفان زده ات در ساحل "ما" شدن آرمید. لیک این آرامش پایان راه نیست....«ما»نقطه پرواز تو برای رسیدن به «او»است.مقصد،تنها یک خانه است ،خانه ی دوست .

۹ مطلب با موضوع «روزهای خاص» ثبت شده است

یه تاریخای خاصی توی زندگی ما آدما وجود داره که هر چقدرم دنیا با کاراش مشغولمون کرده باشه 

محــــــــــــــاله فراموششون کنیم...

مثل امـــــروز که واسش لحظه شماری میکردم...

happy-birthday-greeting-card-5


+ تولدت مبارک نازنینم

نوشته بالا مال خودم نیست !

+ کار خاصی نکردم امسال واسه حاجی جون یه ژله بستنی بسیار زشت درست نمودم که توی ادامه مطلب قایمش کردم

  • ܓ✿ بانوی بهار

یاد قَبِلتُ گفتنت آرامم می کند...

چنان با اُبُهَت و مردانه بود که دلم می خواست طنین صدای زیبایت جاودانه بماند...

خواسته ام اجابت شد...

هنوز فکر آن لحظه،صدایت را در گوشم طنین انداز می کند...

اصظرابها و اشکهای خود من نیز برایم فراموش ناشدنی است...

اشکهایی که با بله گفتنم خشک شد...

و دلی که به بودنت قرص شد...

و همه مبهوت که اینهمه گریه چرا؟؟؟





+راستش را بگویم بهتر است انگار

روزی گفتی یکی از استادهامان گفته دعاهایی هستند که بر دیگر دعاها حق وِتُو (ارجحیت)دارند.یادت هست گفتم :خب راست گفت ؟و تو بی توجه به حرف من داشتی حق وِتُو را معنا میکردی !!!همین چند روز پیش بود حتما یادت هست...

روزهایی در زندگی ام گذشت که به خاطر هر لحظه اش پشیمانم .در همان روزهای سختِ اشک و آه و ناله یکی در میان به خدا می گفتم من آرامش می خواهم ،من همانی را می خواهم که تو برایم کنار گذاشته ایی و چه شیرین اِنَ مَع العسر یسرا معنا شد برایم...

آن روز تو حق وِتُو را معنا می کردی و من غرق بودم از سپاس خدا که تو را برایم کنار گذاشته بود....

آرامشم،سالروز پیوند ابدی مان مبارک

  • ܓ✿ بانوی بهار

آخر انتظار سر رسید...

و چشمانم بعد از روزها در چشمانت گره خورد...

حتی زمانی کوتاه نتوانستم پلک بر هم بزنم ...

میترسیدم...

می ترسیدم چشم بر مهربانی چشمانت بسته بماند...

حتی لحظه ایی درنگ جایز نبود...

جای دیگری هم برای پناه آوردن نبود...

جز بیکران آغوش مهربانت...



+ وقتی انتظار را برای تو می کشم ،نقاش ماهری می شوم.زیبا می کشم.دیدنی و بی نظیر...

+ ایام تبلیغی محرم 14 روز طول کشید...کیلومترها باهم فاصله داشتیم...

+ چقدر نبودنت سخته

+ چهارشنبه 6/8/1394 منگنه میشه به روزهای خاص...روزی که بهترین خبر عمرمو شنیدم...

  • ܓ✿ بانوی بهار

زن اگر حشره بود ،پروانه آفریده می شد...

.

.

.

.

پیله ایی که پروانه بشوی...

پیله ایی که برای پروانه شدن تلاش نکند ،پروانه هم که بشود پرواز نمی آموزد ...............




+خدایا من تمام تلاشم را میکنم...

+خدایا پروانه اگر پرواز نکند نباشد بهتر است...

+جمعه است و دلتنگی دم  غروب خداجونم عجل لولیک الفرج

  • ܓ✿ بانوی بهار

معصومه فلسفه شیدایی است و غزل ماندن و بودن ، معصومه نگین ایران است که در قم ،شهر اقامه می درخشید...



سلام43079_29vfnr8_th.gif

+امروز به مناسبت تولد بی بی عزیزم حضرت معصومه سلام الله علیها (با کمی تاخیر)شیرینی درست کردم .این تنها کاری بود که تونستم انجام بدم .ان شالله که خوشحال شدن .



اینم عکسش

  • ܓ✿ بانوی بهار
نمی شود مهربانی بی حد تو را وصف کرد...
نمی دانم چگونه بنویسم...
حق است وصف زیبای رئوف که در کنار نام رضا می آید...
شکوه و جلال آستانت قلب هر خاموش دلی را به لرزه می اندازد ...
اشک در چشمها حلقه می زند و انتظار فروریختن می کشد آن گاه که نگاه ها به پنجره فولاد صحن انقلابت گره می خورد...
دستهای خالی دخیل می شود و گره می خورد به پنجره پنجره های ضریح زیبایت ...
و دلهاست که می لرزد و چشمهاست که می بارد...
و آن گاه که انتظار وصال می کشی تو را به دارالحجه راهی می کنندتا برای لحظاتی نزیکتر از هر کسی باشی...
تشنه تر از هرروزی ،گرمای تابستان امان نمی دهد.اما دلت خنک می شود وقتی آب سقاخانه حضرت را با سلام بر حسین می نوشی ...
گرسنه ایی ،بی تابی ،بی طاقتی ،نگرانی !!!
این مفهوم ها در این بارگاه بی مفهوم می شود ...
اینجا امام رئوفی هست که نامش همچون آبی بر آتش است ...
گرسنه بشوی دعوت می شوی ...
بی تاب و بی طاقت شوی آرام می شوی ...
و مطمئن باش نگران نخواهی شد حتی اگر مهربان پدرت در شلوغی حرم گم بشود



+ مشهد ـ به دیدار امام رئوف رفته بودیم تا مهربانی بیاموزیم
+ جای همه دوستان خالی ،دعا گوی همه بودیم
+ ان شاءالله که به زودی قسمت همه ی مشتاقان بشه
+ حرفی نیست جز التــــماس دعا
++ میلاد نور دیده رضا،کعبه دل ها ،حضرت معصومه سلام الله علیها خجسته باد....دخترای گل ،دوستای خوبم روزتون مبارک...

  • ܓ✿ بانوی بهار

گریه کنان چشم به جهانی پر رمز و راز گشودم ...

جهانی که از همان ابتدا چیزی از پیچیدگی اش نمیدانستم ...

نمی دانستم روزی که من می آیم خدایم قبل از آن آرامشم را خلق کرده...

نمی دانستم روزی که من می آیم تو غرق در بازیهای کودکانه ات و بی خبر از وجود نیمه گمشده ات...

جهانی که خالقی بی بدیل دارد..

خالقی که بی منت می بخشد هم جان و هم آرام جان را ...

پروردگارا زبانم قاصر تر از آنی است که بتوانم شکر این همه نعمت بی منتی را که به من ارزانی داشته ایی را به جا بیاورم...

نمی دانم چه بگویم...

حرفی ندارم جز همین کلماتی که از کودکی از مادرم آموختم"خدایا برای داده و نداده هایت شُکـــر...


+ امروز روز تولدمه البته به ماه قمری (19 شوال )☆ミニ顔文字★ のデコメ絵文字

+ اولین کسی که برای تبریک و سوپرایز کردنم تو ماه قمری هول میزنه کسی نیست جز حاجی ひげ。可愛い。 のデコメ絵文字

+ گاهی آقاهی می گه کاش از همون موقع تولد همو می شناختیم .یا اینکه کاش زودتر پیدات می کردم...ولی من راضیم ،شاید اگه زودتر بودی اینقد عزیز نبودی.

+ البته آقاهی هم راضی ٍ به رضای ٍ رب محبوب ولی یکم هوله ...ハートだよ。1つ のデコメ絵文字

+کلی کار ریخته بود رو سرم وقتیم که تموم شد دیگه خوابم نبرد آقاهی رفت پشت بوم به عبادتش برسه منم که نتونستم بر بی خوابی غالب بشم و تا اذان صبح بیدار بودم ...بعد نماز آقاهی صدام کرد تازه میگه لامپم خاموش کن بعد بیا...آخه من که چشم و چار ندارم ...خلاصه خدمتشون رسیدیم و آقاهی بعد از یک دو سه گفتن ال ای دی کوچولوی دست سازش رو روشن کرد قشنگ تر از سوپرایز نور پردازیش بود و دلنشین تر از همه متن روی جعبه.

+ آقاهی به خاطر همه مهربونیات ممنونم ،واقعا نمیدونم چطوری تشکر کنم .شاید ...بیخیال ادامه حرفا ...حاجی جون مچکریم.

+ فاطمه عزیز بابت این سوپرایز زیبا ممنونم

  • ܓ✿ بانوی بهار

شـ ـکلـک هاے پـ ـادشـاه وَ مـَ ـلکـ ـه

گاهی مناسبت های همینجوری ادم رو بیشتر از مناسبتهای خاص خوش حال می کنه ...

دیروز یکی از همین مناسبت های همینجوری بود که اشک منا از شدت ذوق در آورد...

با آجی رفتیم حرم توی راه برگشت عروسکای خمیری پت و مت توی قاب چشمم رو گرفت به آجی گفتم یکی از اینا را بگیرم واسه حاجی گفت آخه به چه مناسبت ؟گفتم نمیدونم همینجوری گفت خب بخر ...

همین که جعبه اش را از فروشنده گرفتم از دستم افتاد و قابش شکست:((

خیلی ناراحت شدم دیگه هم برام عوضش نکرد فقط با چسب یک دو سه چسبوند :((

توی راه کلی ناراحتش بودم و خب کاریش نمیشد کرد مقصر خودم بودم ....

وقتی رسیدیم خونه زودی رفتم توی کمدم قایمش کردم و دیگه در موردش حرف نزدم از بس ناراحت بودم .

آقاهی هم اومد توی اتاق پیشم و یهو گفت بهت نمی گم چکار کردم که سوپرایزت کنم منم داشتم از کنجکاوی میترکیدم کلی ازش خواهش کردم تا بلاخره گفت برو دفتر خاطراتت رو بیار ...

وقتی دفتر را باز کردم با خط خوشگلش برام یه متنی را نوشته بود و چون فرصت بیرون رفتن نداشت هدیه نقدی گذاشته بود ...

بی اختیار اشکام ریخت زودی رفتم در کمدم و قاب رو بهش دادم دوتامون باورمون نشده بود که بی مناسبت به هم هدیه دادیم ...



+خیلی دوستت دارم حاجی جونم 

+ و باز هم کد بانو وار در جهت ارتقای سطح هنری خانواده ...امروز مشغول دوختن رو بالشتی تزِیینی برای زیر سری های مون شدم ...خیلیم خوشگل شد ...                                                        

                                                                                                                   تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

  • ܓ✿ بانوی بهار

یک سال به زبان ساده است.ولی در عمل 365 روز است که هر روز آن 24 ساعت و هر ساعت آن 60 دقیقه و هر دقیقه 60ثانیه و ...

روز هایی بود که آن قدر غرق خوشی بودیم که ساعت بی معنی می شد و روزهایی که آن قدر تلخ بود که ثانیه هایش را برای رسیدن به دقیقه ها می شمردیم...

به هر حال گذشت و امروز آغاز دومین بهار زندگیمان مبارک...




+این متن را روز 19 اردیبهشت آماده کرده بودم به اضافه ی یه متن دیگه ولی بلاگفا یاری نکرد .دیگه موند برای امروز ...

  • ܓ✿ بانوی بهار